جدول جو
جدول جو

معنی هم نامی - جستجوی لغت در جدول جو

هم نامی
(هََ)
هم نام بودن. نسبت دو تن که به یک نام خوانده شوند:
روز بهرام و رنگ بهرامی
شاه با هر دو کرده هم نامی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
هم نامی
دارای یک نام بودن هم اسمی
تصویری از هم نامی
تصویر هم نامی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم چشمی
تصویر هم چشمی
رقابت کردن، حسد ورزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غم نامه
تصویر غم نامه
نامه ای که حکایت از غم و اندوه کند، نوشتۀ غم انگیز، در علوم ادبی تراژدی مثلاً غمنامۀ رستم و اسفندیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم جامه
تصویر هم جامه
کسی که با دیگری در یک بستر بخوابد، هم بستر، هم رختخواب، برای مثال نه بیگانه گر هست فرزند و زن / چو هم جامه گردد شود جامه کن (نظامی۵ - ۸۲۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم بازی
تصویر هم بازی
کسی که با دیگری بازی می کند، دو نفر که با یکدیگر بازی کنند
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
آداش. آتاش. (یادداشت مؤلف). دو تن که به یک نام خوانده شوند:
ایا مصطفی سیرت مرتضی دل
که همنام و هم سیرت مصطفایی.
فرخی.
هست چوهمنام خویش نامزد بطش و بخش
بطش ورا عیب پوش بخش فراوان او.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم نژادی
تصویر هم نژادی
متعلق بیک نژاد بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نفسی
تصویر هم نفسی
معاشرت، مصاحبت، همدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نمکی
تصویر هم نمکی
باهم نان و نمک (غذا) صرف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم سهمی
تصویر هم سهمی
همباگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم عنانی
تصویر هم عنانی
حرکت پهلو به پهلوی هم (سواره یاپیاده)، برابری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم قسمی
تصویر هم قسمی
باهم قسم خوردن هم سوگندی
فرهنگ لغت هوشیار
بیک شغل اشتغال داشتن هم شغلی، رقیب یکدیگر بودن، شرکت بادیگری در کاری و شغلی. یابه هم کار (همکار) دعوت کردن، از کسی خواستن تا در کاری و شغی شخص را یاری کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همچنانی
تصویر همچنانی
تساوی: و برابری یکی است بعرضی وضعی و همچنانی یکی است بخاصیتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم چشمی
تصویر هم چشمی
رقابت و برابر نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم رازی
تصویر هم رازی
محرم اسرار بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد نامی
تصویر بد نامی
بد نام بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم راهی
تصویر هم راهی
هم سفری، اتفاق اتحاد، همنشینی صحبت، اعانت یاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نام
تصویر هم نام
دو یا چند تن که دارای یک نام باشند (نسبت بهم) هم اسمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم گامی
تصویر هم گامی
همقدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم نامه
تصویر غم نامه
نامه ای که حکایت از غم و اندوه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هام نام
تصویر هام نام
همنام سمی: (اورا هام نام ذاتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم اسمی
تصویر هم اسمی
همنامی هم اسم بودن همنامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم بازی
تصویر هم بازی
کسی که با شخص یا اشخاصی دیگر بازی کند، هنرپیشه ای که با هنرپیشه دیگر در فیلم یا نمایش نامه ای بازی کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم کاری
تصویر هم کاری
هم شغلی، شرکت با دیگری در کاری و شغلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم نوازی
تصویر هم نوازی
ارکستر
فرهنگ واژه فارسی سره
آداش، هم اسم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی نامی
تصویر بی نامی
Namelessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی نامی
تصویر بی نامی
безымянность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی نامی
تصویر بی نامی
Namenlosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی نامی
تصویر بی نامی
безіменність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی نامی
تصویر بی نامی
bezimienność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی نامی
تصویر بی نامی
无名
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی نامی
تصویر بی نامی
anonimato
دیکشنری فارسی به پرتغالی